عصر جدید خاورمیانه
شورای آتلانتیک - جنگ از سایه خارج شده و چهره خود را عیان کرده است. ایران با استفاده از پهپاد و موشک حمله گستردهای به اسرائیل انجام داد. دو طرف مدتها درگیر «جنگ سایهای» بودهاند، به این معنا که ایران از نیروهای نیابتیاش استفاده میکرد و رژیم صهیونیستی دست به ترورهای هدفمند میزد. حمله اخیر این رژیم به بخشی از سفارت ایران در سوریه که به کشته شدن چند فرمانده ارشد نظامی منجر شد، سبب واکنش ایران بود. اسرائیل در مرحله بعد چه خواهد کرد؟ آیا جنگ منطقهای گستردهتری آغاز شده است؟ ایالاتمتحده چه نقشی ایفا خواهد کرد؟
جاناتان پانیکوف، معاون سابق در شورای اطلاعات ملی ایالاتمتحده است. او پیرامون بالا گرفتن تنش در خاورمیانه میگوید: پرتابهای موشکی-پهپادی ایران در واکنش به حمله اسرائیل این پتانسیل را دارد که منطقه را در آستانه جنگ گستردهتری قرار دهد که به نظر میرسد تقریبا هیچکس آن را نمیخواهد؛ چیزی که اکثر بازیگران –ایالاتمتحده، کشورهای عربی و حتی حزبالله- در ششماه گذشته به دنبال اجتناب از آن بودهاند. اما واقعیت این است که این اقدام سرریز جنگ در غزه نیست. این حمله در حقیقت نتیجه واکنش ایران به کشتن چند تن از فرماندهان ارشدش در سوریه بود.
این اولین بار است که ایران حمله مستقیم به اسرائیل انجام میدهد که با این کار، آستانه درگیریهای قبلی در نزاع طولانیمدت بین اسرائیل و ایران در هم شکست و نزاع این دو بازیگر را از «سایهها» بیرون آورد و آشکار کرد. این احتمال وجود دارد که بنیامین نتانیاهو، پاسخ دهد و دست به اقداماتی مشخص و محدود بزند که به واکنش مهم دیگری از سوی ایران منجر نشود. اما سناریوی بدبینانه، حمله گسترده اسرائیل به ایران است. تا لحظه نگارش این یادداشت آنچه مشخص است، این است که منطقه وارد عصر جدیدی شده که در آن ایران قاطعانه و به طور مستقیم به حملات اسرائیل واکنش نشان خواهد داد.
دانیلای. موتون، مدیر سیاست دفاعی و سیاسی-نظامی خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی آمریکا در دوران برت مکگورک بوده است. وی در باب این ماجرا معتقد است: حملات پیچیده پهپادی-موشکی ایران به اسرائیل مرحله دیگری از جستوجو برای تعادل و بازدارندگی متقابل در خاورمیانه است. حمله اسرائیل در اوایل آوریل به بخشی از سفارت ایران در سوریه نتیجه تلاشهای مستمر این رژیم برای برقراری مجدد بازدارندگی در برابر ایران پس از حمله ۷ اکتبر حماس بود. اسرائیل آگاه است که از مزیت افزایش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه برخوردار است. این نیروهای آمریکایی «بیمهنامه» اسرائیل هستند. تحولات بعدی به موفقیت نسبی حمله بامداد یکشنبه (۲۶فروردینماه) ایران بستگی دارد. اگر ایران احساس کند که به اندازه کافی به حمله اسرائیل پاسخ داده است، منطقه از آستانه یک جنگ گستردهتر عقبنشینی خواهد کرد. با این حال، اگر حمله ایران بیش از حد موفقیتآمیز باشد، اسرائیل پاسخ خواهد داد و این چرخه احتمالا میتواند شامل آمریکا هم بشود.
صرفنظر از موفقیت نسبی حمله ایران، تضمینی وجود ندارد که چرخه تشدیدکننده دیگری وجود نداشته باشد. مقامات ارشد پنتاگون بارها بهصراحت اعلام کردهاند که میخواهند نیروهای آمریکایی را از خاورمیانه بیرون بکشند و دوباره آنها را به صحنههای هند و اقیانوسیه و اروپا بفرستند. اسرائیل از این تحول آگاه است و احساس میکند باید در حالی که از حضور نیرومند آمریکا برخوردار است و هنوز نیروهای آمریکایی منطقه را ترک نکردهاند دست به اقدام بزند. بنابراین، شاید نتوان به این حملات متقابل مهر پایان زد. مساله بزرگ و مهم دیگر عدمشفافیت است. رهبران اسرائیل، حمله اوایل آوریل به تاسیسات دیپلماتیک ایران را به ایالاتمتحده اطلاع ندادند. نیروهای آمریکایی به عنوان «بیمهنامه» برای اسرائیل در منطقه مستقر شدهاند، در حالی که این رژیم در غزه عملیات خود را انجام میدهد. در اینجا یک رویکرد متقابل باید وجود داشته باشد: ۱- یک ضرورت واقعی وجود دارد دال بر اینکه اسرائیل برنامههای خود را با آمریکا به اشتراک بگذارد؛ ۲- رهبران ایالاتمتحده باید به ضرورت گفتوگوی جدی در مورد حفظ حضور کافی در منطقه برای کمک به بازدارندگی در برابر ایران عمل کنند.
جینا ابرکرومبی-وینستانلی، سفیر ایالاتمتحده در جمهوری مالت و دستیار ویژه وزیر امور خارجه در امور خاورمیانه و آفریقا بوده است. وی با تفکیک نتایج حاصل از حمله ایران، این ماجرا را به این شکل صورتبندی کرده است:
برد: ارسال حدود ۳۰۰موشک و پهپاد به سوی اسرائیل برای ایرانیان غرورآفرین بوده است. رهبران ایران مقاصد خود را اعلام کرده و علنا مسوولیت آن را بر عهده گرفتهاند. با وجود خسارتها اما واکنشها طی چند روز اخیر آنقدر شدید بود که باعث ایجاد هشدار بینالمللی گسترده شد. ایرانیان خشمگین اکنون میتوانند احساس رضایت و غرور کنند. بنابراین، لازم نیست گام بعدی شدید و تشدیدکننده بحران باشد. دستاوردها برای نتانیاهو: میتوان گفت با حمله ایران نتانیاهو سه چیزی را که بهشدت به آن نیاز داشت دریافت کرد:
۱. غزه از گفتوگوها خارج شد. او اکنون میتواند امیدوار باشد که فشار برای پایان دادن به جنگ پایان یابد.
۲. او توانست لفاظیهای جو بایدن را به «حمایت محکم» از اسرائیل زنده کند. تمایل او به وقوع درگیری در سطح منطقه و کشاندن ایالاتمتحده به آن، سلاح را از دست مخالفان سیاسیاش که او را به تضعیف روابط دوجانبه متهم میکردند، خارج کرد.
۳. او ممکن است دوباره اسرائیلیها را در مواجهه با خطر متحد کرده باشد که به حفظ او در قدرت کمک میکند.
باخت: موقعیت بایدن به طور قابلتوجهی بدتر شده است. تیم او باید برای مهار اسرائیل تلاش کند. نیروهای آمریکایی در منطقه همچنان در خطر هستند و احتمال وقوع جنگ گستردهتر زیاد است. اکنون به نظر میرسد که ایالاتمتحده به یک درگیری مستقیم نزدیک شده است که بایدن (و ایران) برای اجتناب از آن سخت تلاش کردهاند. به نظر میرسد بایدن از اهرم فشار خود بر نخستوزیر حیلهگر اسرائیل چشمپوشی کرده باشد؛ چراکه اکنون شرایط عوض شده است. این شاید بر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری هم تاثیرگذار باشد.