آلودگی به مثابه تب یک عفونت
سروش کیانی قلعهسرد - آلودگی هوا نهتنها در تهران، بلکه در بسیاری از مناطق کشور به امری مستمر، پرتکرار و حتی دائمی تبدیل شده که جز به خواست و اقدام طبیعت نظیر بارش یا باد، کسی را یارای تغییر دادن آن نیست. اصولا پدیدههایی نظیر آلودگی هوا همانند تب در بدن که نشانهای از یک بیماری یا عفونت است، نشانه مسالهای ساختاری در شیوه مدیریت صنعتی و شهری است که این شیوه نیز برخاسته از نظام اقتصادی کشور است. از اینرو در ساختارشناسی این نوع آلودگیها با هر دید و نگاهی بیماری مدیریت اقتصادی مساله نخست بوده و باید ابتدا به حل این مساله توجه کرد؛ چرا که راهحلهای دفعی، کوتاهمدت و آنی نظیر ممنوعیتهای تردد، تعطیلی و… هرگز نخواهند توانست تاثیری اساسی بر شرایط ایجادشده بگذارند.
به این خاطر است که اگر قرار بر حل ریشهای مسائلی از این دست باشد، نظام حکمرانی اقتصادی کشور باید تغییرات و اصلاحات ساختاری به خود ببیند. در ساختار اقتصاد دولتی صنایع در ناکارآمدترین سطح خود فعالیت دارند و هنگامی که از رانت انحصار نیز برخوردار باشند، وضعیت به شکل بسیار آسیبزایی علاوه بر عموم مردم به خود ساختار اقتصادی هم لطمه وارد میکند. بهعنوان مثال، در همین زمینه آلودگی هوا، صنعت خودروی دولتی با انحصار شکلگرفته و تولید خودروهای پرمصرف ضمن تحمیل چند برابر استاندارد هزینههای سوخت به اقتصاد کشور خود به یکی از علل مهم آلودگی هوا تبدیل شده و بهرغم تحمیل این هزینهها بر اقتصاد کشور و سلامت مردم از مزیت انحصار همچنان بهره میبرد؛ بازی چندسر باخت که منافع جمعی مردم و عملکرد دولت را دچار چالش جدی کرده است.
از اینرو این صنایع از یکسو خود زیانده هستند و دولت بهعنوان سهامدار اصلی با تزریق نقدینگی باید از آن حمایت کند و از سوی دیگر هزینههای مصرف سوخت را تا چند برابر استاندارد افزایش میدهد و از دیگر سو با لطمه زدن به سلامت مردم، علاوه بر تهدید زیست مردم، هزینههای سلامت مردم و دولت را افزایش میدهد. به این آسیبها هزینههای تحمیلشده ناشی از تعطیلیهای احتمالی به دولت را نیز باید اضافه کرد. این صنعت تنها یکی از صنایع مهمی است که در تولید این آلودگی نقش دارد و سایر صنایع مانند پتروشیمیها، پالایشگاهها، نیروگاههای سوخت فسیلیمحور و… که اکثرا متعلق به دولت هستند در تولید آلودگی نقش جدی دارند.
صنایع مذکور و توزیع بیرویه آنها در مناطق مختلف کشور سبب شدهاند تا بسیاری از مناطقی که سابقهای در خصوص آلودگی هوا نداشتهاند، اکنون به کانونهای اصلی آلودگی تبدیل شوند. آنچه تاکنون تشریح شد بعد مستقیم فعالیتهایی بود که به افزایش آلودگی منجر شده است؛ اما بهصورت غیرمستقیم نیز در پی مداخلات بیملاحظه و بیحد و حصر دولت در طبیعت با اهداف تامین منافع اقتصادی مسائل و مشکلات جدی سبب تولید بیشتر آلودگی شکلگرفته است. بهعنوان مثال، در پی تلاش دولتها برای ایجاد منابع درآمدی نفتی، ایجاد نیروگاههای تولید انرژی مبتنی بر سوختهای فسیلی، اصرار بر طرحهای کشاورزی و در نتیجه افزایش تعداد چاههای آب، طرحهای انتقال آب، سدسازیهای صرفا با نگاه تولید انرژی و مواردی از این دست بسیاری از تالابها، دریاچهها و رودها خشک و به مکانهای مستعد برای تولید توفانهای گرد و غبار تبدیل شدهاند.
از سوی دیگر وجود تحریمهای اقتصادی و لزوم تامین منابع درآمدی، نبود امکان همکاری اقتصادی با کشورهای دارای تکنولوژی پیشرفته، دسترسی نداشتن به امکانات بینالمللی در خصوص کنترل و مدیریت آلودگیها و… نیز در تشدید این شرایط نقش تعیینکنندهای دارند. در مجموع میتوان گفت، تا زمانی که ساختار مدیریت اقتصادی کشور اصلاح نشود و تاکید و تکیه دولتها بر منابع طبیعی و تلاششان بر حفظ صنایع ناکارآمد انحصاری باشد، آلودگی هوا جزء لاینفک محیطزیست کشور خواهد بود؛ مگر به لطف همکاری طبیعت با باد و باران.