نفت و مالیات
صادق سپندارند - بودجه سال ۱۴۰۳ و وضعیت مالیات در سال آینده بحث داغ این روزهای جامعه شده است. یک شاغل دولتی از اینکه از حقوقش مالیات کم میشود و وقتی خرید روزانه هم دارد باید مالیات بپردازد شکایت داشت و بیان میکرد حقوق دریافتی من برای همین مخارج روزانه صرف میشود. فرد دیگری از خدمات عمومی ناراضی بود و صحبتش در این خصوص بود که چرا باید این اندازه مالیات بپردازد. فردی دیگر هم از اینکه کشور نفت دارد و باز هم باید مالیات بدهیم شکایت داشت. در شرایط عادی اگر از محصول یا خدمتی راضی نباشید، آن را از بازار ارائه آن محصول یا خدمت خریداری نمیکنید. یعنی حق انتخاب دارید که خدمت یا محصولی را از فروشنده آن خدمت یا محصول نخرید. بهعنوان مثال، از میوهفروشی که قیمت میوههای آن بالا یا کیفیت آن پایین است خریدی انجام نمیدهید و سراغ میوهفروشی خواهید رفت که احتمالا قیمت مناسبتر یا کیفیت بهتری دارد. مالیات نوعی خراج محسوب میشود که متولی جمعآوری و مصرف آن دولت است.
به عبارت دیگر حاکم برای صرف هزینههای عمومی یا هزینههای دولت از مردم مالیات دریافت میکند. مالیات بهایی است که مردم بابت دریافت امکانات عمومی برای زندگی مساعد پرداخت میکنند. از طرفی در کشورهایی مثل کشور ما، دولت منابع عمومی دیگری مثل نفت را در اختیار دارد. مثلا دولت در ایران اختیار دارد درآمد حاصل از فروش نفت را که جزو دارایی تمام مردم ایران است صرف هزینههای خود کند. اما سوال اساسی اینجاست که آیا درآمد حاصل از فروش نفت و سایر منابع عمومی کفایت هزینههای عمومی دولت را نمیدهد که دولت در بودجه سال بعد سهم زیادی از منابع موردنیاز خود را بر پایه دریافت مالیات قرار داده است؟ سوال دوم یا مهمتر اینکه چنددرصد مردم از خدمات ارائهشده دولت احساس رضایت دارند؟ آیا خدمات ارائهشده از سوی دولت از نظر کیفیت قابل قبول است؟ برای مردم سوال است که در ازای پرداخت هزینه بیشتر، چه منافع بیشتری دریافت میکنند؟
آیا روند شرایط زندگی مردم در سالهای اخیر پیشبینی وضعیت بهتر و شرایط مساعدتری در آینده را میدهد؟ چه شاخصی برای کیفیت خدمات ارائهشده از سوی دولت وجود دارد و مردم در صورت نارضایتی از خدمات ارائهشده آیا مجاز به نخریدن این خدمت هستند؟ اصلا مردم حق دارند مالیات خدماتی را که نیازی به استفاده از آن ندارند یا از کیفیت آن رضایت ندارند نپردازند؟ به عنوان مثال اگر مردم از کیفیت خدمات ارائهشده از صداوسیما رضایت نداشته باشند چرا باید هزینههای این سازمان عریض و طویل را پرداخت کنند؟ احتمالا خدمات ارائهشده در سایر سازمانها و نهادها نیز وضعیتی بهتر از این ندارند. آنچه این روزها بیش از پیش مردم با پوست و گوشت (البته اگر گوشتی باقی مانده باشد) و استخوان خود لمس میکنند پرداخت هزینه بیشتر در ازای کیفیت پایینتر خدمات است.
از خدمات مرتبط با امنیت، حملونقل و آبوهوا گرفته تا درمان و سلامت و… از طرفی هزینههای دولت هر روز نهتنها کوچکتر نشده، بلکه بزرگتر شده و انگار اشتهای بیشتری برای هزینه کردن و چاقتر شدن دارد. به عبارتی کارآیی و بهرهوری لازم در نظام اداری کشور به نظر مناسب نیست. حال آنکه مردم نهتنها احساس بدتری از کیفیت خدمات دارند، بلکه اعتمادشان به شیوه حکمرانی و ارائه خدمات هر روز کمتر میشود. به نظر میرسد پاسخ شفاف دولت به اینگونه سوالات نیاز ضروری این روزهای افکار عمومی است؛ در غیراینصورت چیزی که به عنوان سرمایه اجتماعی از آن یاد میشود قطعا در آینده واکنشهایی به این موضوع نشان خواهد داد.