Template not found: /templates/videos/single-lastvideosone.tplTemplate not found: /templates/videos/single-lastvideosone.tplTemplate not found: /templates/videos/single-lastvideosone.tplTemplate not found: /templates/videos/single-lastvideosone.tplTemplate not found: /templates/videos/single-lastvideosone.tpl

توهم برتری اقتصادی

کریس گیلس - شاید گزارش دقیق فایننشال‌تایمز درباره نرخ رشد چشمگیر سالانه ۵٫۲درصدی اقتصاد ایالات‌متحده در سه‌ماهه سوم سال‌جاری را مطالعه کرده باشید. اجازه دهید دیدگاهی متفاوت از آنچه در ماه نوامبر رخ داد به شما ارائه دهم. صحبت از رشد سریع یا کارنامه مطلوب را فراموش کنید. اقتصاد ایالات‌متحده تنها در ماه یادشده با نرخ سالانه حدود ۳۰درصدی کوچک شد. این درصد آنقدر بزرگ است که جو بایدن باید بازخواست شود و احتمالا پایانی برای رویای آمریکایی باشد. اما نگران نباشید. عقلم سر جایش است. بله باید بگویم محاسبه بالا درست است، اما منصفانه نیست. من عملکرد اقتصادی ایالات‌متحده در ماه نوامبر را در بررسی کردم، با استفاده از نرخ‌های مبادله ارز میزان تولید ناخالص داخلی ایالات‌متحده را به یورو و یوآن تبدیل کردم، سپس تولید ناخالص داخلی ایالات‌متحده را با استفاده از نرخ مبادله بازار، محاسبه کردم، سپس این محاسبات را به‌صورت سالانه درآوردم. اما نتیجه نهایی نشان می‌داد که ارزش دلار آمریکا طی ماه موردنظر نزدیک به ۳درصد کاهش یافته است.  

اگر فکر می‌کنید این روشی نامعقول برای مقایسه اقتصاد کشورهاست باید بگویم درست فکر می‌کنید. با این حال این روشی مرسوم در میان برخی صاحب‌نظران این حوزه است. برای مثال «مارک کارنی»، رئیس سابق بانک انگلیس را در نظر بگیرید که قبل از برگزاری همه‌پرسی برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا گفته بود، اقتصاد بریتانیا ۹۰درصد اندازه اقتصاد آلمان بود؛ اما تا اواخر سال ۲۰۲۲ این میزان به ۷۰درصد کاهش یافت. در واقع دلیل این تغییر ناشی از کاهش نسبی پوند استرلینگ بود.

در سال ۲۰۰۸ شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که اروپا اقتصادی بزرگ‌تر از اقتصاد ایالات‌متحده دارد و اکنون اقتصاد آمریکا یک‌سوم بزرگ‌تر از اقتصاد اتحادیه اروپاست و این تخمین صرفا بر مبنای رشد ارزش دلار از یک پایه پایین بوده است. این فهرست همچنان ادامه دارد. در این مقایسه‌های احمقانه براساس نرخ ارز در بازار، بسیاری از رسانه‌های خبری گزارش داده‌اند که ژاپن در سال‌جاری جایگاه خود را به‌عنوان سومین اقتصاد بزرگ جهان به آلمان خواهد داد و ظاهرا ایالات‌متحده همچنان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است و اقتصاد چین نتوانسته است رشدی همسان داشته باشد.

یکی از اصول اساسی برای مقایسه‌هایی از این‌دست آن است که داده‌های داخلی و داده‌های بین‌المللی نتایج مشابهی ارائه دهند. به همین دلیل است که حرفه اقتصاد نرخ برابری قدرت خرید را اختراع کرد و امکان مقایسه (هرچند ناقص) براساس کالاها و خدماتی که با پول می‌توان خرید فراهم شد. این برای سنجش اندازه اقتصاد و حتی میزان قدرت نظامی مهم است. به یاد داشته باشید، چین با استفاده از یوآن به ارتش خود موسوم به ارتش آزادی‌بخش خلق، کمک مالی می‌کند و منبع این بودجه از ایالات‌متحده نیست.

وقتی به برابری قدرت خرید استناد کنیم، آخرین داده‌های صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی چین در زمانی که دونالد ترامپ می‌خواست «عظمت را به آمریکا بازگرداند» از ایالات‌متحده پیشی گرفته بود و اکنون ۲۲درصد بیشتر است. ارقام زمانی معنا پیدا می‌کنند که به شواهد تاییدکننده نگاه کنید. برای مثال، تولید برق چین در سال ۲۰۱۰ از ایالات‌متحده پیشی گرفت و بین سال‌های ۲۰۲۲-۲۰۱۶ که ظاهرا اقتصاد چین در مقایسه با ایالات‌متحده پیشرفتی نداشت، تولید آن ۴۵درصد رشد کرد، در حالی که در آمریکا به طور کلی ثابت بود.

البته برای چین و آمریکا اینکه عدم‌تغییر در جایگاه قدرت اقتصادی را نپذیرند رضایت‌بخش و راحت است. اما من به‌عنوان فردی از بریتانیا، کشوری که در اواخر قرن نوزدهم جایگاه برتر اقتصادی خود را در جهان از دست داد و هنوز هم توهم عظمت و شکوه گذشته را دارد، می‌توانم دلیل این انکار آمریکا را درک کنم. برای چین هم اگر بتواند از مسوولیت اقدام برای تغییرات زیست‌محیطی، کاهش بدهی‌ها و دیگر کالاهای جهانی شانه خالی کند و همچنان شرایط کنونی را حفظ کند آسان‌تر خواهد بود. اما در اروپا هم برای آن گروهی که خواهان انجام اصلاحات اقتصادی هستند تا احساس عقب‌ماندگی در این حوزه را برجسته کنند چرا که چنین رویه‌ای می‌تواند انجام تغییرات را ضروری‌تر جلوه دهد راحت‌تر خواهد بود.

اما در نهایت، مقایسه‌های نادرست، موجب اتخاذ تصمیمات نادرست می‌شود. برای اقتصاد اتحادیه اروپا بدل‌شدن دوباره به بزرگ‌ترین اقتصاد جهان با نرخ ارز بازار، آسان خواهد بود. تنها کاری که بانک مرکزی اروپا باید انجام دهد این است که نرخ بهره را به‌اندازه کافی افزایش دهد. این ممکن است باعث شود اروپا به‌طور موقت احساس بهتری داشته باشد، تا زمانی که متوجه شود از رکودی فاجعه‌بار رنج می‌برد.

دانلود
اخبار مرتبط
نام :*
پست الکترونیک :
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود

لیست قیمت رمزارزها به زودی راه اندازی می شود