سازوکار مالیات کربن و گذار انرژی در ایران
آذین شریفی - اکنون در لحظهای تاریخی قرار داریم؛ نسل ما بهعنوان نخستین نسلی شناخته میشود که با آگاهی کامل از خطرات تغییرات اقلیمی روبهروست و در عین حال، آخرین نسلی است که توانایی دارد روند فعلی را تغییر دهد و اصلاح کند. این چالش بزرگی برای ماست و همزمان، فرصتی استثنایی برای بازیابی پایداری و تعادل در آینده زمین فراهم میآورد؛ چشماندازی که هر یک از ما نقشی در آن داریم.
در بازار جهانی که همیشه در جستوجوی رشد و توسعه است، تغییر اقلیم نهتنها بهعنوان یک چالش زیستمحیطی، بلکه بهعنوان یک متغیر اقتصادی کلیدی ظهور کرده است. گازهای گلخانهای که زمانی تنها بهعنوان پدیدههای طبیعی و ناشی از فعالیتهای انسانی دیده میشدند، اکنون به مولفههای مهم در معادلات مالی تبدیل شدهاند. این گازها، بهویژه دیاکسید کربن، از منظر اقتصادی، نهتنها بخشی از مشکل، بلکه بخشی از راهحل هستند. افزایش غلظت گازهای گلخانهای در جو که پیشبینی میشود دمای زمین را ۱٫۵ تا ۴٫۵درجه سانتیگراد افزایش دهد، فرصتهایی برای نوآوری و سرمایهگذاری در فناوریهای تمیز و پایدار ایجاد میکند.
بازارهای کربن که به شرکتها اجازه میدهند برای حق انتشار دیاکسید کربن معامله کنند، نهتنها به کاهش انتشارات کمک میکنند، بلکه بازار مالی جدیدی ایجاد میکنند که پتانسیل رشد قابلتوجهی دارد. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای کاهنده کربن که زمانی بهعنوان تلاشهایی برای حفاظت از محیطزیست دیده میشدند، اکنون بهعنوان استراتژیهای اقتصادی معقول و هوشمندانه شناخته میشوند. شرکتها و کشورهای پیشرو در این حوزهها نهتنها به تعدیل تغییرات اقلیمی کمک میکنند، بلکه در موقعیتی برای بهرهمندی از رشد اقتصادی پایدار قرار میگیرند. این رویکرد، آغازگر دورهای جدید از «اقتصاد سبز» است؛ جایی که سرمایهگذاریهای مالی با هدف کمینهسازی تاثیرات منفی زیستمحیطی و حمایت از توسعه پایدار انجام میپذیرند.
بازارهای در حال ظهور، مانند فناوریهای ذخیرهسازی انرژی، حملونقل پاک، و کشاورزی پایدار، فرصتهای جذابی برای سرمایهگذارانی ارائه میدهند که در جستوجوی اثربخشی مثبت زیستمحیطی در کنار بازدهی مالی هستند. در این منظر اقتصادی نوین، موضوع گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی دیگر فقط بهعنوان عوامل بحرانی محیطزیستی تلقی نمیشوند؛ بلکه به عواملی تبدیل شدهاند که میتوانند محرکهایی برای تغییرات اقتصادی مثبت باشند. این عوامل اکنون میتوانند بهعنوان نقاط عطفی در توسعه سیاستهای کلان اقتصادی و نوآوریهای تکنولوژیک عمل کنند که هر دو برای رسیدن به آینده پایدار ضروری هستند.
بنابراین، این مسائل به جای اینکه فقط بهعنوان چالش دیده شوند، میتوانند بهعنوان فرصتهایی برای رشد و توسعه اقتصادی جدید که در هماهنگی با محیطزیست و آینده نسلهای آتی است، مورد استفاده قرار گیرند. در صحنه جهانی، نشست امارات تحت رهبری سلطانالجابر، نهتنها بهعنوان یک رویداد برجسته در تقویم دیپلماتیک، بلکه بهعنوان یک پارادوکس زیستمحیطی شکل گرفت. او چهرهای با دو کلاه، یکی بهعنوان مدیرعامل بزرگترین شرکت نفتی امارات و دیگری بهعنوان رئیس کنفرانس تغییر اقلیم ۲۰۲۳، در موقعیتی قرار گرفت که انتقادات فعالان اقلیمی را به دنبال داشت. اما ورای انتقادات، این نشست موفق شد صحنهای برای اتحاد جهانی علیه سوختهای فسیلی ایجاد کند؛ اتفاقی که پیشتر بیسابقه بود. این رویداد جامعه جهانی را برای نخستین بار در زمینه ضرورت گذار از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر متحد کرد.
با این حال، تبدیل این توافق به واقعیت و دستیابی به اهداف مورد نظر، همچنان با موانع و چالشهای بزرگی روبهروست. اقدامات فوری برای کاهش انتشارات و پیشبرد فرآیندهای کربنزدایی در دهه آتی، از ضروریات انکارناپذیر است. تصمیمگیریها و اقداماتی که از سوی کشورها در سالهای پیشرو صورت میگیرد، قطعا نقش مهمی در شکلدهی آینده بشریت و حفظ تنوع زیستی خواهد داشت. در این میان، مسیر پیشروی ما، شبیه یک معادله اقتصادی پیچیده و نیازمند حل شدن است. هر تصمیم و اقدامی بهعنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت در آینده سیاره ما تلقی میشود که پایداری زیستمحیطی را در کنار رشد اقتصادی قرار میدهد. ایران، در بیستویکمین اجلاس کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد برای تغییرات اقلیم، متعهد شد که انتشار گازهای گلخانهای خود را در دهه آتی (۲۰۲۰-۲۰۳۰) به طور داوطلبانه به میزان ۴درصد کاهش دهد؛ تعهدی که میتواند در صورت رفع محدودیتهای بینالمللی به کاهش بیشتر ارتقا یابد. این اقدام، بیانگر تلاشهای کشور برای یافتن موازنه حیاتی بین توسعه اقتصادی و پایداری زیستمحیطی است. ایران در جایگاهی است که میتواند بهعنوان بازیگر کلیدی در میدان مبارزه با تغییرات اقلیمی ظاهر شود.
استراتژیست ارشد دارایی عمومی در صندوق بینالمللی پول، در جدیدترین گزارش خود یک راهکار جسورانه را در اختیار جهان قرارداده است: «مالیات بر کربن» و یک پیام قاطع به بازار میفرستد: زمان تغییر اکنون است. موج رو به رشد پذیرش مالیات بر کربن، نهتنها نشاندهنده تغییر نگرش کشورها نسبت به مسوولیتهای زیستمحیطی، بلکه بیانگر این واقعیت است که اقتصادها به دنبال رویکردهای عملی و قابل اجرا برای دستیابی به اهداف توافق آبوهوایی پاریس هستند. تهران که بهتازگی عنوان یکی از شهرهای آلوده جهان را به خود اختصاص داده، میتواند با این راهکار نفسی تازه بکشد. آلودگی هوا که سالانه ۲۲۵میلیارد دلار از اقتصاد جهانی را بلعیده، دیگر تنها یک مشکل محیطی نیست، بلکه یک چالش اقتصادی عمیق است که نیازمند پاسخهای خلاقانهای مانند مالیات بر کربن است.
براساس تحلیل صندوق، مالیات ۳۵دلاری بر هر تن کربن برای برخی کشورها مانند اندونزی، ایران، پاکستان، انگلستان و آمریکا کافی است تا به تعهدات خود دست یابند، در حالی که کشورهایی مانند استرالیا و کانادا ممکن است نیازمند اعمال مالیاتهای بیشتری باشند. این تفاوت در نیاز به سطوح متفاوت مالیات بر کربن، نشاندهنده تنوع در پروفایلهای انرژی و ساختار اقتصادی کشورهای مختلف است. کشورهای دارای وابستگی زیاد به زغالسنگ مانند چین، هند و جنوب آفریقا، بیشترین تاثیر را از قیمتگذاری کربن خواهند پذیرفت، چرا که این اقدام میتواند مصرف زغالسنگ را کاهش دهد و به انتقال به انرژیهای پاک ترغیب کند. بهعنوان مثال، مالیات بر کربن در کانادا که بهعنوان بخشی از تلاشها برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای اجرا میشود، براساس اصل «آلودهکننده پرداخت میکند» عمل میکند.
در کانادا، سیستم مالیات بر کربن به دو روش اصلی اجرا میشود: یکی از طریق قیمتگذاری مستقیم بر روی کربن که بهعنوان «مالیات بر کربن» شناخته میشود و دیگری از طریق سیستمهای معامله انتشار کربن (کپ و ترید). در سیستم قیمتگذاری مستقیم، نرخ ثابتی برای هر تن دیاکسید کربن یا معادل آن تعیین میشود که باید توسط تولیدکنندگان و مصرفکنندگان سوخت پرداخت شود. این روش به دولت اجازه میدهد تا از طریق افزایش هزینه سوختهای فسیلی، انگیزهای برای کاهش مصرف و افزایش کارآیی انرژی ایجاد کند. از سوی دیگر، سیستمهای «کپ و ترید» یک سقف کلی برای میزان انتشار گازهای گلخانهای تعیین میکنند و سپس اجازه میدهند که حقوق انتشار در بین شرکتها از طریق معامله خرید و فروش شود. این روش به شرکتها انعطافپذیری میدهد تا به بهترین شکل ممکن انتشارات خود را کاهش دهند و در عین حال سقف کلی انتشار را رعایت کنند.
سیاست قیمتگذاری کربن کانادا همچنین شامل مکانیزمهای بازپرداخت و تخفیفات مالیاتی برای خانوارها و بنگاههای تجاری است تا از بار مالی ناشی از این مالیات بکاهد و اطمینان حاصل شود که تغییر به سمت انرژی پاک به طور عادلانهای اجرا شود. دولت کانادا متعهد به افزایش تدریجی نرخ مالیات بر کربن است تا انگیزههای قویتری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایجاد کند و به اهداف تعیینشده در توافقنامه آبوهوایی پاریس دست یابد. نتایج یک نظرسنجی انجامشده در کانادا بر روی حدود هزار شهروند کانادایی، نشاندهنده دیدگاه نسبتا تقسیمشده درباره اثربخشی مالیات کربن در مبارزه با تغییرات اقلیمی است. با اینکه حدود ۴۶درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی اعتقاد دارند که مالیات کربن در مقابله با تغییرات اقلیمی ناکارآمد است، این درصد، از نظرسنجی قبلی خود در ماه پیشین که ۵۳درصد از پاسخدهندگان این عقیده را داشتند، کاهش یافته است.
این تغییر ممکن است نشاندهنده تغییر تدریجی در نگرش عمومی نسبت به مالیات کربن و شناخت بیشتر از نقش آن در سیاستهای محیطزیستی باشد. با این حال، این ارقام همچنین بیانگر وجود بخش قابلتوجهی از جامعه است که هنوز متقاعد نشدهاند که مالیات کربن میتواند ابزار موثری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای باشد. مالیات بر کربن به یک مساله کلیدی در انتخابات کانادا تبدیل شده است؛ جایی که رایدهندگان باید بین دیدگاههای مختلف احزاب درباره بهترین روش برای مقابله با تغییرات اقلیمی دست به انتخاب بزنند. در نتیجه، بحثهای انتخاباتی اغلب حول این مساله و اثرات آن بر محیطزیست، اقتصاد و زندگی روزمره کاناداییها متمرکز شده است.
در ایران نیز تصمیم به اجرای مالیات بر کربن، بیانگر تعهد عمیق ایران به دستور کار جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی خواهد بود و در عین حال، کشور را در موقعیتی منحصربهفرد برای نشان دادن رهبری در اصلاحات اقتصادی پایدار در سراسر خاورمیانه قرار میدهد. این حرکت بلندپروازانه، ایران را بهعنوان یکنمونه در تعادل بین رشد اقتصادی و ضروریات محیطزیستی مطرح میکند و نقش مهمی در تعریف مجدد ردپای کربنی کشور و ارائه نقش پیشرو در جبهه جهانی مبارزه با تغییرات اقلیمی به عهده میگیرد. با توجه به نظرات کارشناس انرژی در خصوص اجرای مالیات کربن، نمونهای از کشورهایی که مالیات کربن را با موفقیت اجرا کردهاند، کشورهایی هستند که ابتدا یارانههای سوختهای فسیلی را قطع کرده و سپس مالیات کربن را اعمال کردهاند.
این روند تضمین میکند که تحریک مالیاتی برای کاهش انتشار کربن وجود داشته باشد. آمار انتشار دیاکسید کربن در ایران که در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال قبل ۱٫۳۹درصد کاهش یافت، ادامه روندی است که از سال ۲۰۱۹ آغاز شده بود. این کاهش، با وجود افزایشی که در سال ۲۰۱۸ مشاهده شد، چالشهای پیشروی ایران برای دستیابی به کاهش پیوسته در ردپای کربنی خود و ایجاد تعادل بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیطزیست را نمایان میسازد. این روند نشاندهنده تلاشها و چالشهای ایران در مسیر یافتن راههایی برای همزیستی موفقیتآمیز بین پیشرفت اقتصادی و پایداری زیستمحیطی است.
هدف اصلی مالیات بر کربن بهبود محیطزیست است، اما تاثیرات جانبی بسیاری را در اقتصاد و جوامع اجتماعی ایجاد میکند. در حال حاضر، اتحادیه اروپا دارای سختترین مجموعه مقررات محیطزیستی، اجتماعی و حاکمیتی یا همان ESG است و بر دو اصل اساسی تاکید دارد: حذف انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۵۰ و همچنین جداسازی رشد اقتصادی از استفاده از منابع. با درنظرگرفتن ابعاد مهم ESG این مالیاتها میتوانند به طور مستقیم بر قیمت محصولات با انتشار کربن زیاد (مانند بنزین و برق تولیدی از زغالسنگ) تاثیر بگذارند، آنها را گرانتر کنند و انتخاب مصرفکنندگان را به سمت محصولات تمیزتر هدایت کنند. تغییر در قیمتها میتواند بر مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تاثیر مستقیم داشته باشد.
علاوه بر این، مالیات ممکن است به تغییر در ساختار هزینهها و سودآوری شرکتها منجر شود. برای مثال، صنایعی که بهشدت به سوختهای فسیلی وابسته هستند، هزینههای بیشتری را تحمل میکنند و ممکن است به دنبال راهحلهای تمیزتر با کمترین انتشار کربن باشند. از طرف دیگر، صنایعی که به منابع انرژی تمیزتر متکی هستند، ممکن است مزیت رقابتی بیشتری پیدا کنند. همچنین، این مالیاتها منابع مالی برای دولت فراهم میکنند. نحوه استفاده از این درآمد مالیاتی متفاوت است و ممکن است برای پروژههای توسعه انرژی تمیز، بهبود ترابری عمومی یا بازپرداخت به شهروندان مورد استفاده قرار گیرد.
سیاستگذاران برای مدیریت تاثیر مالیات کربن بر تغییرات مختلف باید بهدقت این تاثیرات را اندازهگیری کنند تا بتوانند تصمیمات بهینهتری اتخاذ کنند. هدف اصلی این تصمیمگیریها باید دستیابی به توازن بین اقتصاد و محیطزیست باشد. این چالش بهعنوان یک پازل پیچیده مطرح میشود که قسمتهای مختلف آن تاثیرات متنوعی دارند. استفاده از مدلهای بهینهسازی به منظور پیدا کردن الگوی بهینه برای تعادل بین کاهش آلودگی محیطزیست، ایجاد منابع مالی برای دولت، تاثیر بر اشتغال و توزیع درآمد میتواند به دستیابی به این هدف کمک کند. در این پازل، سیاستگذاران تلاش میکنند تمام قطعههای پیچیده این مساله را با هم ترکیب کنند و تصویر جامعی از تاثیرات سیاستهای مالیات کربن ارائه دهند. این الگوی کلی به آنها کمک میکند تا تعادل بهینهای بیابند که همزمان با توسعه اقتصادی پایدار، حفظ محیطزیست را نیز تضمین کند. به عبارت دیگر، تلاش برای تعادل میان جوانب مختلف اقتصاد و محیطزیست و تحقق اهداف ESG یک چالش پیچیده است که به رویکردهای متعدد و هماهنگ نیاز دارد تا به نتایج بهینه دست یابد.
پژوهشگران تحقیقات زیادی در زمینه مالیات کربن انجام دادهاند. این تحقیقات معمولا به تحلیل تاثیرات اقتصادی و محیطی مالیات کربن پرداخته و راهکارهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای ارائه دادهاند. ابزارهای مورد استفاده بسیاری از پژوهشها شامل مدلهای اقتصادسنجی، متدولوژی کنترل هزینه، الگوهای رشد تعمیمیافته چندبخشی، دادههای تلفیقی، رهیافت آزمون علیت و مدلهای تعادل عمومی قابل محاسبه و… هستند. در این راستا، تیم پژوهشی ما تصمیم گرفته است با استفاده از رویکردهای نوآورانه، ابزارهای متنوعی را به کار بگیرد تا به تحلیل دقیقتری از تاثیرات مالیات کربن بر اقتصاد و محیطزیست ایران بپردازد. از مدلهای بهینهسازی برای تعیین بهینهترین نرخ مالیات کربن، از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل تاثیرات اقتصادی و اجتماعی و از یادگیری تقویتی برای تعیین نرخ مالیات کربن بهینه براساس شرایط مختلف محیطی و اقتصادی استفاده کردهایم.
مدل بهینهسازی ارائهشده در تحقیق ما به منظور تعیین بهینهترین نرخ مالیات کربن در ایران برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای طراحی شده است. این مدل متکی بر تکنیکهای بهینهسازی است و با استفاده از الگوریتمها و روشهای ریاضی تلاش میکند نرخ مالیات کربنی را مشخص کند که از یکسو بهرهوری اقتصادی و از سوی دیگر حفظ محیطزیست را به حداکثر برساند. این مدل به ازای شرایط مختلف اقتصادی و محیطی در ایران اعمال میشود تا به یک تنظیم بهینه از نرخ مالیات کربن برای هر شرایط دست یابیم. در بخشهای دیگری از پژوهش، از یادگیری تقویتی بهمنظور تجزیه و تحلیل تاثیرات اقتصادی و اجتماعی مالیات کربن استفاده میشود.
یادگیری تقویتی یک رویکرد هوش مصنوعی است که با استفاده از مفاهیم عامل (Agent)، محیط (Environment)، پاداش (Reward) و عمل (Action) به مدلسازی مسائل تصمیمگیری و بهینهسازی میپردازد. در اینجا، ما از یادگیری تقویتی برای تحلیل تاثیرات مالیات کربن بر موارد مختلف اقتصادی و اجتماعی ایران استفاده میکنیم. این بخش از مدل به ما کمک میکند تا تاثیر مالیات کربن بر موارد مختلف اقتصادی ایران مانند درآمد دولت، توزیع درآمد، اشتغال، و آلودگی محیطزیست را بهدقت تحلیل کرده و تاثیر آن بر تصمیمگیریهای سیاستگذاری در ایران را بیان کنیم. استفاده از الگوریتمهای یادگیری تقویتی مدل ما را قادر میسازد تا بهینهترین نرخ مالیات کربن را برای هر شرایط اقتصادی و محیطی پیدا کند که بهرهوری اقتصادی را حفظ کرده و همزمان به داشتن محیطزیست سالم نیز کمک کند.